وبلاگ تفریحی




درباره ما


آپارات اهنگ,دانلود آهنگ شاد و غمگین,دانلود آهنگ عربی,دانلود آهنگ لری,آهنگباز,آهنگدونی,دانلود آهنگ کردی تهران موزیک,دانلود آهنگ شاد عروسی,دانلود اهنگ شاد رقص,دانلود آهنگ شاد تولد,دانلود اهنگ تو ماشین,دانلود آهنگ زنگ گوشی,سایت دانلود اهنگ,آپارات تصادف,آپارات موسیقی,آپارات اهنگ,آپارات کارتون,آپارات فیلم خارجی,آپارات مستند,آپارات کلیپ خنده دار,فیلم کره ای,دانلود سریال کره ای,دانلود فیلم سینمایی کره ای,عکس بازیگران زن ایرانی,عکس بازیگران مرد ایرانی,عکس خوانندگان


دانلود رمان در خلوت خاطره ها ، دانلود رمان در خلوت خاطره ها JAR ، دانلود رمان در خلوت خاطره ها PDF ، دانلود رمان در خلوت خاطره ها برای موبایل ، دانلود رمان در خلوت خاطره ها برای کامپیوتر ، دانلود رمان در خلوت خاطره هاapk ، دانلود رمان در خلوت خاطره هاzip ، رمان در خلوت خاطره ها

دانلود رمان در خلوت خاطره ها

نام کابری نویسنده: م . میشی(زینب میشی)

ژانر: عاشقانه و اجتماعی

خلاصه

رمان عاشقانه و اجتماعی در خلوت خاطره ها داستان دختری معمولی و ساده است که بخاطر سخت گیریهای پدر و تفکر قدیمیش مجبور به ترک تحصیل شده و اجبارا خونه نشین میشه ، اما پس از مدتی به فکر پیدا کردن شغلی مناسب میفته و با هزار زحمت پدرشو راضی میکنه اما همون روز بر اثر حادثه ای حافظه اش رو به مدت کوتاهی از دست میده و سپس در این اتفاق با کسانی آشنا میشه که باعث پیوند و ارتباط دوباره ی پدرش با خانواده اش شده و ماجراهایی براش پیش میاد که ممکنه تو زندگی هر کدوممون اتفاق بیفته ، و همچنین عشقی ناخواسته در این ماجرا گریبان گیرش میشه که تشکیل دهنده ی این داستانه و البته سرنوشتی در انتظارشه که هیچوقت فکرشو نمیکنه و در این بین عشق چشم اونو به جمالش روشن میکنه

به خودم که اومدم روبروم یه مرداب بزرگ بود . یه لجنزار راکد که بوی تعفنش مشام رو آزار میداد .

با وحشت نگاش کردم و به فکر چاره بودم که چطور از اینجا بگذرم در حالیکه راه برگشتی نداشتم و

ممکن بود که سگها در چند قدمی انتظارم رو بکشند .

با این فکر درگیر بودم که صدای قهقهه ی مستانه ی پونه از پشت سرم اومد و تا سر برگردوندم که

اونو ببینم ؛ منو هُل داد و توی لجنزار افتادم

شنا بلد نبودم و با اون تعفن و آب سیاه جای نفس کشیدنم نبود . جلبکهایی لزج به دست و پام

گیر میکرد و دست و پا زدنمو محدود میکرد

جرعه جرعه آب لجن از گلوم پایین میرفت و به وضوح مرگم رو به





۹۵/۰۴/۲۶
بخش نظرات این مطلب
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی