وبلاگ تفریحی




درباره ما


آپارات اهنگ,دانلود آهنگ شاد و غمگین,دانلود آهنگ عربی,دانلود آهنگ لری,آهنگباز,آهنگدونی,دانلود آهنگ کردی تهران موزیک,دانلود آهنگ شاد عروسی,دانلود اهنگ شاد رقص,دانلود آهنگ شاد تولد,دانلود اهنگ تو ماشین,دانلود آهنگ زنگ گوشی,سایت دانلود اهنگ,آپارات تصادف,آپارات موسیقی,آپارات اهنگ,آپارات کارتون,آپارات فیلم خارجی,آپارات مستند,آپارات کلیپ خنده دار,فیلم کره ای,دانلود سریال کره ای,دانلود فیلم سینمایی کره ای,عکس بازیگران زن ایرانی,عکس بازیگران مرد ایرانی,عکس خوانندگان


 98ia, android, apk, epub, iphone, jar, Java, PDF, sahar shabani, آندروید, آیفون, اندروید, ایفون, توماژ, توماژ کامل, جاوا, داستان, داستان ایرانی, داستان عاشقانه, دانلود, دانلود توماژ, دانلود توماژ pdf, دانلود توماژ اندروید, دانلود توماژ موبایل, دانلود توماژ کامل, دانلود رایگان رمان, دانلود رایگان رمان توماژ, دانلود رایگان کتاب, دانلود رمان, دانلود رمان pdf, دانلود رمان الکترونیکی, دانلود رمان اندروید, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان برای اندروید, دانلود رمان توماژ, دانلود رمان توماژ کامل, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان عاشقانه ایرانی, دانلود رمانهای sahar shabani, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب ایرانی, دانلود کتاب ایرانی عاشقانه, دانلود کتاب برای اندروید, دانلود کتاب توماژ, دانلود کتاب داستان, دانلود کتاب رایگان, دانلود کتاب رمان, دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب عاشقانه, دانلود کتاب موبایل, رمان, رمان pdf, رمان اندروید, رمان ایرانی, رمان برای اندروید, رمان توماژ, رمان توماژ sahar shabani, رمان توماژ موبایل, رمان توماژ کامل, رمان جدید, رمان عاشقانه, رمان عاشقانه جدید, رمان نوشته sahar shabani, رمانهای sahar shabani, رمانی ایرانی, نود و هشتیا, نودهشتیا, نودوهستیا, نوشته کاربر نجمن, نوشته کاربر نودهشتیا, پرنیان, پی دی اف, کتاب, کتاب آندروید, کتاب آیفون, کتاب اندروید, کتاب برای اندروید, کتاب برای موبایل, کتاب توماژ, کتاب رمان ایرانی, کتاب مخصوص موبایل, کتاب موبایل, کتابچه

دانلود رمان توماژ | sahar shabani کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)

 نام رمان : توماژ 

 نویسنده : sahar shabani کاربر انجمن نودهشتیا

 حجم کتاب : ۵٫۱ (پی دی اف) – ۰٫۴ (پرنیان) – ۱٫۰ (کتابچه) – ۰٫۴ (ePub) – اندروید ۰٫۹ (APK) 

 ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

 تعداد صفحات : ۴۸۶

 خلاصه داستان :

رمان در باره مردیه به اسم توماژ … توماژ یه مهندس سرامد با یه شرکت موفقه که با زحمت شبانه روزی خودش و دوستش تونسته پیشرفت زیادی بکنه اما او یه هدف دیگه هم داره اون هم برنده شدن تو یه مناقصه برای یه پروژه بزرگه که با همین بهانه به سرزمین مادری برمی گرده و با افرادی شریک می شه که روزی اون رو به بدترین نحو زمین زدن …
اما در این بین اتفاقات زیادی می افته و رازهای زیادی برملا می شه که رفاقت چندین ساله و عهد محکم برادریشون رو دست خوش طوفان های سهمگین می کنه …

 قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

 پسورد : www.98ia.com

 منبع : wWw.98iA.Com

 با تشکر از sahar shabani عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

 دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

 دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)

 دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

 دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

 دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

 دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 

 قسمتی از متن رمان :

پک محکمی به سیگارم زدمو از پس دود غلیظ و نفسگیرش که سیاهیش رو از دل نا آرومم گرفته بود به شهری که درست زیر پام هنوز زنده بود ومثل همیشه کام عمیقی از این همه سیاهی می گرفت خیره شدم….. از پشت شیشه مات و دودی اتاقم به آسمون دود گرفته چشم دوختم ….. گویی سیاهی همراه من بار سفر بسته بود و هم پای من به دل غربت زده بود …… غربتی که هنوزهم بعد از پنج سال برایم نشد عادت ، نشد روزمرگی …. مردمی که هیچ وقت براشون آشنا نبودم هیچ وقت همرنگشون نشدم ، اسمونی که هر روز با زبون بی زبونی سرکوفت نفس های عاریه ایمو با مه و غبار همیشگیش بر سرم زده .گویی هر روز یاد اور شده که سهمی از این اسمون و هوا نخواهم داشت … این شهر این اسمون این مردم مال من نبود ….. قلبم سنگین تر از همیشه گوشه سینم کز کرده بود و دستام حریصانه به تن زخمی همدم این روزام چنگ می زد ….. پوزخندی رو لبم نشست …. سیگار تنها همدم من که با سوختنش آروم می شدم….. آری باید می سوخت تا آروم شوم ….. تصویری بی رحمانه در نظرم جون گرفت و مشتم ناخوداگاه بهم گره خورد و نفس های سنگینم به شماره افتاد …… چشمم هوای باریدن کرده بود …. چه بد بود قانون گریه و مرد ….. چه بد که دستم کوتاه بود از چشمه اشکم تنها به خاطر مرد بودن ….. نر بودن ….. مرد بودم؟؟؟ پس این نم اشک در گوشه چشمام چی رو به رخم می کشید؟؟مگر مرد هم گریه می کرد؟ مگر کمر خم می کرد تو پیچ وتاب زمونه؟ مگر فرار می کرد از نیرنگ روزگار؟؟
کامی عمیق از همدمم گرفتم و حبس کردم نفسش رو بین لب های بستم ….. لب هایی که پنج ساله به مکر سرنوشت خاموش و اروم مونده ….. لب هایی که شرم کرد و بر خود قفلی زد از سر شرمساری از سر ناجوانمردی این آسمون …… لب خاموش شد و چشم گریست و دل سوخت از خنجرهای بی امان روزگار …..
با صدای در نفسمو پر صدا بیرون دادم و سیگارمو روی جاسیگاری رو میزم خاموش کردم
-بیا تو
پاکمهر با همون لبخند همیشگیش پا به اتاقم گذاشت ، با یه نگاه پی به اوضاع غیر عادی و خرابی حالم برد اما با همون لبخند و نگاهی اروم قدمی به سمتم برداشت و گفت: سلام رئیس
سری تکون دادم که گفت: والله تو هیچیت به آدمیزاد نرفته توماژ ….. بعد اون همه دوندگی و نخوابیدنا بالاخره به هدفت رسیدی و تونستی بین اون همه رقیب کله گنده مناقصه رو ببری بعد به جای بشکن و بالا انداختن یهو غیبت زده و من بیچاره بعد از کلی دوندگی یادم افتاده رفیق مجنون من کجا می تونه رفته باشه
از قهوه جوش قهوه ای برای خودش ریخت و من بی صبرانه منتظر شعله ور شدن این اتش زیر خاکستر موندم
-بزرگ ترین شانس زندگیت بهت رو آورده اون وقت اومدی مثل دیوونه ها به بیرون زل زدی و افتادی به جون خودت و اون ریه بدبختت



۹۴/۰۸/۰۵
بخش نظرات این مطلب
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی