شعر مداحی:
یا لیتنی اَفدیکَ یا سبطَ الأمینْ
کاش ای پسر رسول خدا من فدایت شوم
أذودُ عنکَ یا حسینْ
و از تو دفاع کنم... یا حسین
و هل یُنالُ ؟.. هذا المَنالُ .. فی الأربعین
و آیا این آرزو در اربعین محقق میشود؟
زَحفاً إلیک بالأربعین
در اربعین با سر به سوی تو میآییم
نَسعَی لقبرکم یاحسین
برای رسیدن به قبرت تلاش میکنیم یا حسین
نَمشی کما مَشِیتَ بلا
آنگونه راه میرویم که تو
ظَهرٍ إلى قَطیعِ الیَدَین
با پشت خمیده به سوی عباس رفتی
و شوقُنا... و شوقُنا... وشوقُنا لکربلاء
اشتیاق ما... اشتیاق ما...اشتیاق ما به کربلاست
***
بالأربعین... لو قَطَّعوا منّا الیدین
نأتیک زحفاً یا حسین
اگر دو دست ما را جدا کنند، باز هم در اربعین با سر به سوی تو میآییم یا حسین
نَسعی إلیکَ... حُزناً علیکَ... بالأربعین
در اربعین از غم تو به سوی تو میشتابیم
خُذنی إلى جِنان الخلود
مرا با خود به بهشت جاودان ببر
یامن به یَطیب ُ الوجود
ای کسی که زندگی به تو معطر میشود
خُذنی لکربلاء یا حسین
ای حسین مرا با خود به کربلا ببر
حیثُ الحیاةُ فِیَّ تَعود
جایی که زندگی به من باز میگردد
زَحفاً إلیک
با سر به سوی تو میآییم
زَحفاً إلیک
با سر به سوی تو میآییم
زحفاً إلیک یا حسین
با سر به سوی تو میآییم یا حسین
***
یا سیدی .. یَفدیک کُلُّ العاشقین
ای مولای من! همه عاشقان به فدایت
تَبکی علیکَ کُلُّ عَین
همه چشمها برای تو گریانند
کُلٌ یُنادی ...مِن الفؤادِ.. آهٍ حسین
هر کسی از صمیم قلبش ندای " آه ای حسین" سر میدهد
اَمشی على العُیونِ إلیک
با چشمانم به سوی تو میآیم
و الشُّوقُ مُنتهاهُ لدیک
چرا که اوج اشتیاق در نزد توست
یا لیتنی فُراتُ النَّدى
ای کاش شبنم فرات بودم
حتّى أکونَ بینَ یدیک
که در مقابل تو قرار میگرفتم (تا تشنگیات را تسکین بخشم)
متى تُرى؟
چه وقت تو را میبینیم؟
متى تُرى؟
چه وقت تو را میبینم؟
متى تَرانا ونَراک؟
چه وقت ما را میبینی و تو را میبینیم؟
***
با هر قدم، دوباره می تپد دلم
مع کل خطوة ینبض قلبی
به شوق دیدن حرم
شوقا لزیارة الحسین
به یاد زینب.... نشسته بر لب.... سرود غم
نتذکر آلام زینب و نتردد المراثی
هرکس ز گوشه ای آمده
کل زائر قد جاء من بلد
اما شبیه یکدیگریم
و لکننا نشبه بعضنا البعض
دور از نژاد و رنگ و زبان
لا یهمنا اللون و اللغة و القومیة
گویا همه ز یک مادریم
و کأننا من أم واحدة
با هر زبان، با هر نژاد، ما عاشقان حیدریم
رغم اختلاف اللغات و بغض النظر عن تکثر القومیات
نحن عشاق حیدر
***
رزمنده ایم، تا وقتی ما زنده ایم
مجاهدون، مادمنا حیاً
به عشق تو بنده ایم
و بحبک متیما
تو بودی تنها ...ز روی زهرا... شرمنده ایم
أنت بقیت وحیداً... ونحن خجلان.... من زهراء
این سیل جاری جمعیت
هذا السیل الجاری من الناس
کابوس هر شب دشمن ست
هو کابوس العدو فی کل لیلة
شور و دلاوری ارث ماست
نحن ورثة العشق والاستبسال
فردای این جهان روشن ست
وسیکون مستقبل العالم مضیئا
ذکر همه، این زمزمه، لبیک یابن فاطمه
الجمیع یرددون لبیک یابن فاطمه
شعر عربی: آیات القرمزی از بحرین (بانوی مجاهد بحرینی که چندین ماه در زندانهای آل خلیفه تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت)
شعر فارسی: محسن رضوانی