وبلاگ تفریحی




درباره ما


آپارات اهنگ,دانلود آهنگ شاد و غمگین,دانلود آهنگ عربی,دانلود آهنگ لری,آهنگباز,آهنگدونی,دانلود آهنگ کردی تهران موزیک,دانلود آهنگ شاد عروسی,دانلود اهنگ شاد رقص,دانلود آهنگ شاد تولد,دانلود اهنگ تو ماشین,دانلود آهنگ زنگ گوشی,سایت دانلود اهنگ,آپارات تصادف,آپارات موسیقی,آپارات اهنگ,آپارات کارتون,آپارات فیلم خارجی,آپارات مستند,آپارات کلیپ خنده دار,فیلم کره ای,دانلود سریال کره ای,دانلود فیلم سینمایی کره ای,عکس بازیگران زن ایرانی,عکس بازیگران مرد ایرانی,عکس خوانندگان


دانلود رمان همش یک حادثه بود ، دانلود رمان همش یک حادثه بود pdf ، دانلود رمان همش یک حادثه بود اندروید ، دانلود رمان همش یک حادثه بود ایفون ، دانلود رمان همش یک حادثه بود ایپد ، دانلود رمان همش یک حادثه بود تبلت ، دانلود رمان همش یک حادثه بود جاوا ، رمان همش یک حادثه بود ، همش یک حادثه بود

خلاصه : داستان درمورد مردی متاهل که یک زندگی معمولی رو داره باهمسرش میگذرونه اما یک حادثه مسیر زندگیشو عوض میکنه و…پایان خوش

قسمتی از داستان

سال گذشته اما هنوز هیچی عوض نشده .درست ۵سال پیش بود که زندگیم نابود شد .فکرم میره سمت اون روز کزایی
(مهسا)-علیرضا جان زود بیا که ظهر خونه مامانت اینا باید بریم هاا برای روز مادر .
-چشم خانومم ..کارم تموم شه تا ۱ خودمو میرسونم .
مهسا)-پس مواظب خودت باش ..فعلااقا..
_توهم همینطور عزیزم ..فعلا.
به سمت محل کارم راه افتادم .مهندس برق بودم و این پروژه جدیدی که داشتم مال دوتا برج بود قرار بود نقشه کشی برقشون بامن باشه .بعد ۴۵مین بالاخره رسیدم سر ساختمون
_سلام اقای مهندس
_سلام مش رمضون خوبی ؟
_ممنون خداروشکر.بااجازه من برم بالا
_برو پسرم 
به سمت پله ها رفتم وشروع کردم به کار نزدیک ساعت ۱۲ بود ک گوشیم زنگ زد مهسا بود
_سلام خانوم جونم
_سلام اقا کجایی ؟
_یه نیم ساعت دیگ کارم تموم میشه راه میوفتم
_اوه نیم ساعت دیگ تازه راه میوفتی ؟دیر میشه خوب 
_نه عزیزم تا ۱:۳۰میرسونم خودمو ..من برم سرکارم خانومم؟
_بروعزیز فقط مواظب خودت باش فعلا..
_فعلا عزیزم
تماس که قطع شد به کارم برگشتم .کارگرا کم کم داشتن میرفتن و فقط من دوتا کارگر افقانی بودیم باید میرفتم طبقه ۶ام تاسیستم هاشونو برسی کنم به سمت بالا رفتم و رفتم رو تراس ساختمون ارتفاعش تقریبا ۷متر بود من کمر بند ایمنی نداشتم ینی چون کارگرا رفته بودن همه چیو جمع کرده بودن به نگاهم به پایین افتاد ویک لحظه اون دوتا کارگرو هم دیدم که دارن وسایلاشونو جمع میکنن برن با احساس سرگیجه رومو برگردوندم .داشتم سیم کشی هارو نگاه میکردم پامو جابه جا کردم رویه ایرانیت کنارم گذاشتم که یهو زیر پام لغزیدو گرانیت شکست و پرت شدم پایین و دیگ هیچی نفمیدم..
قسمت دانلود


۹۴/۱۱/۰۳
بخش نظرات این مطلب
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی